بنیان مرصوص

تحلیل دعاهای صحیفه سجادیه

بنیان مرصوص

تحلیل دعاهای صحیفه سجادیه

بنیان مرصوص

کسی را به این وب دعوت نمی کنم
اگه اومدی بدون رزقت بوده که میهمان امام سجاد علیه السلام بشی
البته اگه دوست داشته باشی هر وقت به روز شدیم خبرت می کنم
در مورد لینک هم اگه کسی درخواست کنه در خدمت هستیم
اگر ما رولینک کنید انشاالله برکت وبتونه چون از امام سجاد علیه السلام می گیم و از غربت صحیفه

بایگانی
پیوندها

مُــلک خداوند (قسمت چهارم دعای 52)

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۴ ب.ظ


قسمت چهارم از تحلیل دعای پنجاه و دوم صحیفه سجادیه


« مـُـــلک خداوند »


مشتاقین به ادامه مطلب سری بزنند


أَوْ کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیْرِ مُلْکِکَ

اگر کسی بنای فرار از تو را داشته باشد، به گونه ای که بر تو مخفی شود، چگونه می تواند به این هدف برسد در حالی که راهی برای او در غیر از ملک تو نیست.

با این عبارت این شبهه را پاسخ می دهد که هستند کسانی که خداوند را اطاعت نمی کنند و به ظلم دیگران پرداخته اند، شاید ذهن ساده بین گمان کند اینان خارج از ملک خداوند و تدبیر او هستند که اینگونه برخورد می نمایند در حالی که همین ها نیز اگر ظلمی و گناهی مرتکب می شوند در ملک خداوند هستند و محکوم تقدیرات و تدبیر او هستند.

کسی نمی تواند با فرار از ملک خداوند به نجات برسد، چرا که اولا در هر کجا که بخواهد برود ملک اوست، و اینکه نجات دهنده اوست.

برای تبیین این مطلب ابتدا از محدوده ملک خداوند سخن می گوییم و بعد در مورد اینکه نجات دهنده فقط اوست.

مُــلک

دو نوع ملک وجود دارد حقیقی و اعتباری. ملک حقیقی به گونه ای است که اگر مالک نباشد دیگر ملکی جدای از مالک معنا نخواهد داد. مثلا چشم ملک شخص است که به وسیله آن دیدن را انجام می دهد و اگر آن شخص نباشد دیگر چشم بدون او معنا و حیات ندارد. اما در ملک اعتباری، ملک جدای از شخص معنا دارد مانند زمینی که برای کسی است و بعد از مرگ او هم هنوز ملکیت دارد. مالکیت در ملک اعتباری به قرار داد است که می توان بر اساس قرار دادهای متفاوت ملک را به ملکیت افراد متفاوت در آورد، ولی در ملکیت حقیقی نمی توان با قرار داد ملکیت را از شخص سلب نمود. (ترجمه المیزان، 3/202)

خداوند در آیات متعددی(16 آیه) از قرآن کریم به این نکته اشاره می کند که آسمان و زمین ملک حقیقی اوست.

این همه تاکید و تکرار بر این مساله بیانگر اهمیت این موضوع است، تنوع کاربرد و تاکید بر مالک بودن خداوند نسبت به همه مخلوقات، نشان می دهد که با توجه این مساله ریشه ای بسیار از شبهات حل شده و بسیاری از معرفت ها حاصل می گردد، البته این برای رسیدن به این معارف می بایست در مورد هر کدام از این آیات با تدبر و تفکر همراه شد و از هدایت روایات برای فهم دقیق بهره جست.

اما آنچه از این آیات شاهد بر بحث ما است این نکات می باشد.

در بخشی از این آیات به این نکته اشاره می کنند که هم آسمان و زمین و هم «آنچه در بین این دو» است مُلک خداوند است.[1]

در بخش دیگری از این آیات به نکاتی اشاره دارد که به بحث ما نزدیک است.

در انتهای آیه 18 سوره مائده می فرماید« وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصیرُ »

مُلک و حکومت آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است از آن خداوند است و بازگشت همه به سوی اوست.

نکته جالبی که در این آیه به آن اشاره شده است این است که در این آیه هم به مُلک بودن هستی برای خداوند اشاره دارد و هم به اینکه در این مُلک همه راه ها به سمت اوست و او این ملک را بگونه ای طرح ریخته است که بازگشت همه موجودات به سمت او باشد، حال اگر اینگونه باشد که هست پس دیگر چه جای فرار برای کسی باقی می ماند، که بخواهد از او فرار کند؟ چون هم تمام هستی ملک اوست و هم همه به سمت او در حال حرکت هستند.

به این مساله در آیات دیگری نیز اشاره شده است.[2]

با تمسک به آیه ای از قرآن می توان بین این بخش از دعا و بخش ابتدایی دعا ارتباطی بر قرار کرد.

خداوند در آیه نهم سوره بروج می فرماید« الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهیدٌ»

خدایی که برای او ملک آسمان و زمین برای اوست بر همه چیز شاهد و حاضر است و هیچ چیز بر او مخفی نیست.

در ابتدای دعا حضرت در مورد این مناجات نمودند که بر خداوند چیزی مخفی و پوشیده نیست و این قسمت از دعا را، به ملیک بودن خداوند به اتمام رساندند که کسی که ملک هستی برای اوست شاهد بر هر چیز هست و راهی برای فرار و نجات از حکومت این شاهد ملیک وجود ندارد.

نــجات

کلمه دیگری که می بایست در مورد آن تاملی داشت واژه «ینجو» است.

نجات یعنی خلاصی پیدا کردن از هلاکت. در آیات متعددی از قرآن خداوند می فرماید ناجی خداوند است و تنها اوست که می تواند انسان را از هلاکت نجات دهد.

در سوره بقره در آیات متعددی به این مساله اشاره دارد که من بنی اسرائیل را از ظلم فرعونیان نجات دادم و این فعل را مستند به خود می کند.

در سوره انعام به این نکته تاکید صریح تری می فرماید و چنین می گوید: « قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ .... (63) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ .... (64)»

چه کسی می تواند شما را از تاریکی های دریا و خشکی نجات می دهد؟ و در آیه بعد جواب می دهد الله است که ناجی شما از این ظلمت ها است.

نجات در جایی معنا می دهد که عذاب الهی نازل شود و وقتی عذاب الهی نازل شد همه به دنبال راه فرار و پناهگاه می گردند چنانچه پسر نوح بعد از آمدن عذاب الهی به دنبال راه فرار و پناهگاه بود غافل از آنکه او در ملک خداوند بود و به دنبال راه فرار از مالک این ملک بود، به همین دلیل به کوه پناه برد، و گمان کرده بلندای کوه پناهگاه او در برابر خداوند خواهد بود غافل از اینکه، این کوه نیز در ملک خداوند است، حتی اگر او توان داشت و به آسمان می رفت باز در ملک خداوند بود و نمی توانست از عذاب او نجات پیدا کند.

و همین داستان در مورد دیگر اقوامی که خداوند آنها را عذاب کرد جاری است. در سوره اعراف می فرماید وقتی عذاب ما آمد، ما بودیم که نوح و کسانی که همراهش بودند را نجات دادیم[3]. چون ما این عذاب را در مُلک خویش فرستادیم و کسانی که قرار بود عذاب شوند نتوانستند از ملک که بیرون بروند و از این عذاب در امان باشند.

در همین سوره به داستان قوم لوط و عذاب آنها اشاره می کند و باز می فرماید این ما بودیم که لوط و اهلش را نجات دادیم.[4] و همین طور در داستان عذاب قوم ثمود، وقتی عذاب الهی نازل شد این خداوند بود که هود و ایمان آورندگان به او را نجات داد[5] و همین طور قوم صالح[6] و شعیب[7].

با توجه به این آیات و دیگر آیاتی که به آن اشاره نشد، خداوند می فرماید تنها ناجی در هنگام عذاب، فقط و فقط من هستم و الا فرار کردن و به دنبال راهی دیگر گشتن دردی درمان نخواهد کرد، چرا که بودند دیگرانی که برای نجات دنبال راه دیگری گشتند اما غافل بودند که تمام هستی ملک خداوند است و راه نجاتی برای آنها نیست، مگر راه نجاتی که خودش مشخص کرده باشد.

راه نجات در ملک خداوند چیست؟

در آیه 103 سوره یوسف می فرماید کسانی که در جرگه مومنین به انبیاء و رسولان وارد شوند اهل نجات در ملک خداوند هستند.[8]

در آیه 61 سوره زمر متقین را نجات یافته می داند و می فرماید:« وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذینَ اتَّقَوْا ...»

و در سوره صف به تفصیل به راه نجات از عذاب در مُلک الهی اشاره می کند[9].

با توجه به این آیات راه نجات تنها در ایمان به خداوند و رسولان او و اطاعت از دستورات آنها است، اما گاهی اتفاق می افتد که در همین ملک خداوند مومنین گرفتار ظالمین می شوند و به ظاهر راه نجاتی برای آنها نیست.

خداوند می فرماید همین مومنین گرفتار در بند ظالمین در مُلک من اینگونه گرفتار شدند نه در مُلک ظالمین، به همین دلیل چون تمام هستی و مخلوقاتش مُلک من است، آنها را نجات می دهم، مانند آنچه برای حضرت ابراهیم علیه السلام پیش آمد در هنگامی که نمرود آتش بزرگی فراهم نمود تا ابراهیم را بسوزاند، غافل از اینکه در ملک خداوند چنین اقدامی انجام می دهد و همین آتش در مُلک اوست و بدون تدبیر او هیچ اثری نخواهد داشت، به هیمن دلیل خداوند می فرماید وقتی ابراهیم را به آتش انداختند، « فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ  24 عنکبوت» خداوند او را از آتش نجات داد (به دلیل اینکه آتش در ملک خداوند است).

به دعای حضرت سجاد علیه السلام باز می گردیم، پس حضرت می فرمایند: مگر می شود کسی برای فرار از تو(عذاب و عقوبت تو) راهی در مُلک تو پیدا کند؟ (در حالی که به هر راهی برود، نمی تواند از ملک تو خارج شود، حتی اگر مانند پسر نوح به بلندی کوه ها پناه ببرم و یا به آسمان ها برویم).

تذکر: این قسمت از دعا به دو بخش تقسیم می شود یک بخش در مورد خلقت و مصنوع بودن اشیاء است و دوم اینکه بعد از خلقت و مصنوع شدن، آنها از خداوند پوشیده و مخفی نیستند چرا که دائما تحت تدبیر و روزی گرفتن او قرار دارند. نتیجه­ای که تا اینجا می شود گرفت این است که حضرت در این قسمت از دعا پیرامون علم الهی نسبت به همه پدیده ها مناجات می نمایند.

سوال

اینکه ما آگاه شویم که خداوند به همه پدیده ها و حالات آنها علم دارد چه آثاری برای ما دارد؟

جواب

این آگاهی هم برای ما خوف می آورد که مراقب اعمالمان باشیم که بر او هیچ چیز مخفی نیست پس حیاء نماییم حداقل آنچنانکه اگر کودکی ما بنگرد مرتکب بسیاری از معاصی نمی شویم! و خود این خوف ثمرات بسیار زیادی در پی دارد مثل تقوا و...

ثمره دیگر این علم دور شدن از کفر خفی است!

یعنی پدیده ها به علت احوالات گوناگونی که دارند با هم تزاحم هایی دارند و برخی مانع رشد و به تکامل رسیدن برخی دیگر می شوند و حالات گوناگونی که در خود آنان و در روابط آنان بر قرار است ممکن است از چند جهت برای ما کفری را در پی داشته باشد

1: از این جهت که  اینان با این همه کثرت و تنوع مگر می شود که تحت تدبیر کسی باشند؟

2: اگر تحت تدبیر هستند پس چرا یکدیگر را نقض می کنند؟ بین پدیده ها روابطی بر قرار است آیا کسی هست که به همه این روابط آگاه باشد؟ آیا این کسی که آگاه است، فقط علم دارد؟ یا می تواند تدبیر و دخالت هم بکند؟

همه اینها کفرهایی هستند که در گوشه اندیشه من و تو پنهان شده اند و در آنجا، لجن زارهایی به پا نموده اند. انس ما با اشیاء و پدیده و روابط میان آنها سبب شده است که ما آنها را مستقل ببینیم!

مثلا بین آتش و چوب رابطه سوزاندن و خاکستر شدن وجود دارد شاید ما هم آتش هم چوب تحت تدبیر او ندانیم و حتی رابطه آنها را امری مستقل قلمداد کنیم!

دعا می خواهد این کفر های لجن را بشوید و این ذهن رسوب بسته شده با این طبیعیات را به جای دیگر منعطف نماید تا تو فقط پدیده و اشیاء را نبینی و در شیوه و نوع تعاملات، آنها را مستقل فرض نمایی.

گاهی ممکن است ما به توحید ایمان داشته باشیم و در ذهن و استدلال توحید را اثبات نماییم اما در شیوه تعامل خود کفر و شرک داشته باشیم، که در روایات به آن کفر و شرک خفی می گویند.

دعا می خواهد این کفر و شرک خفی را از میان بردارد و تو را از توحید ناب بچشاند تا هم در اندیشه و هم در تعامل و رفتار،  توحیدی رفتار کنی و جز او چیزی نبینی.

این آسیب از آنجا شروع می شود که ما به وسیله حواس ظاهری خود، بیشترین ملاقات را با اشیاء داریم و منبع ابتدای درک ما همین حواس ظاهری هستند.

وحی برای اینکه ما در حیطه فهم همین حواس ظاهری نمانیم و همه آنچه را که حس درک می کند، حقیقت نپنداریم به مدد آمده و در آیات فراوانی از قرآن به رابطه همین اشیاء که بخش عظیمی از معرفت و دانش امروز ما را تشکیل می دهند اشاره هایی بسیار لطیف و دقیق داشته است.

در قسمت بعد برای رهایی از این شرک و کفر خفی و جواب به سوالات مطرح شده، در حد بضاعتمان به بخشی از آیات قرآن کریم که در آن به رابطه خداوند و دیگر پدیده ها(اشیاء) اشاره می نماییم.



[1] - وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر(مائده 17). وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ إِلَیْهِ الْمَصیرُ (همان 18). أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما ( ص 10).  لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما فیهِنَّ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (مائده 120)

 

[2] - وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصیرُ (النور : 42 ).  قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (الزمر : 44). وَ تَبارَکَ الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ(الزخرف : 85)

[3] - فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ ... 64 اعراف

[4] - فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ .... 83 اعراف

[5] - وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا هُوداً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا ، 58

[6] - فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا صالِحاً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا 66 هود

[7] - وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّیْنا شُعَیْباً وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فی‏ دِیارِهِمْ جاثِمینَ  94 هود

[8] - ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ

[9] - یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ‏ْ عَلىَ‏ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‏ْ وَ أَنفُسِکُمْ  ذَالِکمُ‏ْ خَیرٌْ لَّکمُ‏ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(11)

  • محمد جواد ابراهیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">